اردیبهشت نود و چهار
اردیبهشت امسال یه خاطره ی خوب با خودش داشت، خاطره ی سفر به شهر زیبای اصفهان. اونم تو یه ماه بهشتی و آب و هوای بهشتی. سر راه رفتمون هم یه سری به قمصر زدیم برای تماشای مراسم گلابگیری و بعدشم رفتیم قم زیارت حضرت معصومه(ص). به شما خیلی خوش گذشت چون آرتین و آدرین هم بودن و کلی باهم بازی کردین. از همون لحظه ی اولی که رسیدیم یعنی حوالی ساعت یازده شب و هممون خسته ی راه بودیم، شما سه تا وروجک پرانرژی شروع به بدو بدو کردین و زلزله ای راه انداختین اون سرش ناپیدا!... ولی طبق معمول این روزا تا نوبت به عکس گرفتن میشد شما میچسبیدی به مامان و بابا و غرغر میکردی و دوست نداشتی عکس بندازی. کلا هم بیرون که میرفتیم از بغل پایین نمیومدی! این شد که هر چی عکس ...
نویسنده :
مامان سمی
10:34